خوشامد
به وبلاگ ترانه باران خوش اومدید.
لطفا نظر یادتون نره!!
با تبادل لینک هم موافقم
دیگه بند اومده بارون
داره رنگین کمون میشه
بدون هرجا دلت خوش بود
همون جا خونمون میشه.
+ نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۱ ساعت 9:29 توسط فاطمه
|
باز باران...
باز باران
بی ترانه
بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه
درسکوت ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
حاله ای ازعشق و نفرت
اشکهایی طبق عادت
قطره هایی بی طراوت
روی دوش آدمیت
میخورد بربام خانه...
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 9:2 توسط فاطمه
|
خدایا
خدایا!
با اینکه اصلا دلم نمیومد
ولی امروز یه دل شکوندم
امیدوارم بفهمه بخاطر خودش بود
و منو ببخشه...
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲ ساعت 9:10 توسط فاطمه
|
؟؟؟
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟؟؟
+ نوشته شده در دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ ساعت 15:8 توسط فاطمه
|
گریه
گریه شاید زبان ضعف باشد ...
شاید خیلی کودکانه
شاید بی غرور...
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم ...
نه ضعیفم !!!
نه یک کودکم !!!
بلکه پر از احساسم ...
(از طرف دوست عزیزم ღshabnamღ❤ღ❤کافه آتیش پاره ها❤ღ❤)
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت 15:13 توسط فاطمه
|
تو....
مـــــرد نیستم
امـــــا
حرفـــم یکی است:
تـــــــــو
(تقدیم به اونیکه میدونه)
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم آبان ۱۳۹۲ ساعت 14:1 توسط فاطمه
|
روزهای مدرسه
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان بازگرد
خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند
درسهاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مكارو دزد دشت وباغ
روز مهماني كوكب خانم است
سفره پر از بوي نان گندم استكاكلي گنجشككي با هوش بود
فيل ناداني برايش موش بود
با وجود سوز وسرماي شديد
ريز علي پيراهن از تن ميدريد
تا درون نيمكت جا ميشديم
ما پرازتصميم كبري ميشديم
پاك كن هايي زپاكي داشتيم
يك تراش سرخ لاكي داشتيم
+ نوشته شده در دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲ ساعت 16:39 توسط فاطمه
|
راه میفتم...
راه میفتم زیر بارون دیگه زندون شده خونه
میرم هرجایی که عطرت منو اونجا میکشونه
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 9:14 توسط فاطمه
|
نخند...
به سرآستین پاره ی کارگری که
دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد
و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه
می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی
است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
به دستان پدرت...
به جاروکردن مادرت...
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:30 توسط فاطمه
|
هیس س س
خیلی وقتا باید هیچی نگی
درواقع یعنی نباید هیچی بگی
باید فقط سکوت کنی و
تو دلت با خودت بگی:
خدایا خودت ببین من هیچی نمیگم!
خودت قضاوت کن و
هرچیو صلاح میدونی
واسم در نظر بگیر...
اما گاهیوقتا ناخودآگاه
دلت پر میشه و
بغضت میشکنه...
اونوقته که قطره های اشک
سکوتتو پر میکنه...
+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۲ ساعت 1:35 توسط فاطمه
|
بیقراری
کــاش پــــایـــان یابــد
ایــن روزهای بیــــقراری؛
کاش غصـــه ها فرامـــوش شوند
و روزهـــایم رنگ امــــــید گـــیرند...
.
.
.
.
+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۲ ساعت 8:18 توسط فاطمه
|
غریبانه
تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت...
وقتی روشنــــی چشــــمانت
در پشت پرده های اندوه پنهان بود..
با من بگو
از لحظه لحظــه های مبهم کودکی ات
از تنهایی معصـــومانه ی دستهــایت
آیا می دانی که در هجــوم دردها و غم هایت
و در گیر و دار مــلال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود...!
اکنون آمده ام تا دســــتهایت را
به پنجه ی طلایی خورشـــــید دوستی بسپاری...
در آبی بی کران مهربانی ها به پرواز در آیی
و اینک شکفتن و سبزشدن درانتظار توست...
در انتظار توست...
+ نوشته شده در جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ ساعت 0:52 توسط فاطمه
|
آرزو
تو رو آرزو نکردم ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
تو رو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد!!!
(این شعر به مخاطب خاصی اشاره ندارد)
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 22:40 توسط فاطمه
|
خوشبختانه
خوشبختانه مشکل وبلاگم حل شده.
با تشکر از دوستایی که کمک کردن
احتمالا مشکل از مرورگرم بوده!
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 9:23 توسط فاطمه
|
کمک
سلام به دوستای عزیزم که میان به وبلاگهام سر میزنن
متأسفانه هر سه تا وبلاگم طوری شدن
که نمیتونم تو قسمت نظرات
وبلاگ، برای کسی نظر بذارم!
آخه اعداد آخر نظرات بالا نمیاد!
اگه میتونید لطفا کمکم کنید.
دلم براتون تنگیده
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:14 توسط فاطمه
|
احسان خواجه امیری
نه امیـدی به ســفر نیست
از همیـــن فاصــله برگـــرد
خیـــلی از فاصــله ها رو
با ســفر نمــیشه پــر کرد
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 16:37 توسط فاطمه
|
سلام عزیزان، من فاطمه هستم متولد 2 تیر سال 68، مهندس صـنایع (تحلیل سیستمها)، مرسی که به وبلاگم سر زدید، این وبلاگ متعـلق به همه ی کسانی هست که دوستشون دارم همینطور واسه شما دوست عزیزم لطفا نظر بدید.